گاهی فکر می کنم برای تو نقش همون پدر عجیب رمان جز از کل استیو تولتز رو دارم...و روزی میرسه که همدوسم خواهی داشت و هم نمی دونی با سفسطه هایی که تو مغز کوچولوت می ریزم چه کنی.چاره ای نیستکوچولوی شیرین،بخت تو مادری مثل من بود!
محبوب من گاهی میان ریزودرشت مشغله هایش گم می کند مرا راه خانه را -عنوان پست اززنده یادنادرابراهیمی وام گرفته شده.بلا عوض!
نظرات