دیشب با ابرهای این شهر دعوایمان شد
همه چیزرا فهمیدم
-بین خودمان بماند-
مطمئن شدم که اجاقشان کور است.
همه چیزرا فهمیدم
-بین خودمان بماند-
مطمئن شدم که اجاقشان کور است.
چون که من از دست شدم در رهِ من شیشه منه ور بنهی پا بنهم ...هر چه بیابم شکنم
نظرات
قشنگ بود :))
آفرین
آفرین
اگه من بودم این جوری می نوشتم : دیشب ابرهای شهر باز هم دعوایشان شد / گریستند / بین خودمان بماند / فهمیدم اجاقشان کور است