جایی میان آسودگی دستهای تو
صبح میشود
نور میکشد به خیال ماسر
تو
مهر میشوی
من
آغوش میشوم
جایی میان تشنگی دستهای تو
من
چشمه میشوم
تو
نوش میشوی
نوشین پیاله میشوم
من
پر جوش میشوی
جایی میان مهربانی دستهای تو
تر میشوم
تو
باران
ترانه میشوی
جایی میان خواهش لبهای من
تو
بوسه میشوی
پر میشوم
یگانه میشوی
جایی میان زمزمه دستهای تو
من
قصه میشوم
افسانه میشوی
افسوس میشوم
توپیمانه میشوی
جایی میان بی قراری دستهای تو
جایی
میان روشنی چشمهای تو
سر شار میشوم
تو
پرواز میشوی
پر میشوم
من
تو
آواز میشوی
زیباترین زن جهان
من
آغاز میشوم
تو راه میشوی
همراه میشوم.
صبح میشود
نور میکشد به خیال ماسر
تو
مهر میشوی
من
آغوش میشوم
جایی میان تشنگی دستهای تو
من
چشمه میشوم
تو
نوش میشوی
نوشین پیاله میشوم
من
پر جوش میشوی
جایی میان مهربانی دستهای تو
تر میشوم
تو
باران
ترانه میشوی
جایی میان خواهش لبهای من
تو
بوسه میشوی
پر میشوم
یگانه میشوی
جایی میان زمزمه دستهای تو
من
قصه میشوم
افسانه میشوی
افسوس میشوم
توپیمانه میشوی
جایی میان بی قراری دستهای تو
جایی
میان روشنی چشمهای تو
سر شار میشوم
تو
پرواز میشوی
پر میشوم
من
تو
آواز میشوی
زیباترین زن جهان
من
آغاز میشوم
تو راه میشوی
همراه میشوم.
نظرات
جایی میان مهربانی دستهای تو....................
ازواژه های دیگه استفاده میکردی بهتر می شد در کل
خوب بود