ااین روزها عجیب در گیر پرتقالم.پرتقالم را که پوست می کنم و پر پر توی ظرف می چینم بر می گردم پای ولند کامنت دوست مدرسه ام راکه توی فیس بوک پیدایم کرده ونوشته می خوانم:همین چند وقت پیش به یادت بودم در مراسم یاد بودی برای نادر ابراهیمی و یادم افتاد که چقدر دوستش داشتی.می نویسم از شما چه پنهان هنوز هم دوستش دارم بعد می نویسم همین چند وقت پیش بود که می ناب کاوه دیلمی راگوش می کردم.یادت بودم که چقدر دوستش داشتی.بعد که یک پر دیگر از پرتقالم را مزه مزه میکنم.یادم می افتد خیلی چیزهای دیگر...
محبوب من گاهی میان ریزودرشت مشغله هایش گم می کند مرا راه خانه را -عنوان پست اززنده یادنادرابراهیمی وام گرفته شده.بلا عوض!
نظرات
همه از دم بی بو و خاصیتند
پرتقالهایی که من پوست میکنم!