دلم برایش تنگ شده بود.دلم برای صدایش و اطمینان و امنیتی که در صدایش است، برای وسعت لبخندش تنگ شده بود.رحیم مولاییان را می گویم؛استاد نقاشی ام.دیروز با مریم دوست عصر خیلی خوبی را در گالری سیحون گذراندیم.مراسم افتتاحیه نمایشگاه نقاشی رحیم مولاییان.با ترانه "هوا مشته سیو ابره"ی فداییان ویاد معصومه سیحون. مثل همیشه متفاوت.مثل همیشه پر ازتازگی.مثل همیشه وادارت میکند درنگ کنی فکر کنی.هم خودش.هم نقاشی هایش.وقتش را داشتیدواهلش هستید،ببینید.بعد اینکه مهدی فلاح را دیدم.خوشنویسی هایش رابیشتر از بقیه دوست دارم.مثل جریان موسیقی آرامم میکند.مثل صدایش.دیدنش دلم را روشن کرد.
آرام ام آرامم.
آرام ام آرامم.
نظرات
یکی از کارای ماهی هم کوچولو سوم شد.
سر نمی زنی گلی؟!
كاش وقت مي شد برم