رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از مه, ۲۰۱۳

استراحت مطلق

نتیجه تجویز آقای دکتر بامزه برای چند روز استراحت(مطلق!)توی خانه که چه عرض کنم تخت خواب،بی خواب و دیوانگی شب اول و روزهای تکراری توی تخت شد.چاره ای نیست.برای تنوع چند ساعتی شبها والبته جهت اجتناب افسردگی پیش اماجون و پدر جون هستیم.بعضی وقت ها هم نا پرهیزی میکنم و از جایم بلند میشوم وچرخی تو خانه میزنم  دستی به سر و روی خودم و خانه میکشم.مثل امروز عصر که از غیبت شوی همیشه نگرانم استفاده کردم و به آشپزخانه دستی کشیدم.-ماشین ظرفشویی را خالی کردم عزیز دلم!- با امروز روز چهارم است.غیر از شنبه صبح که رفتیم دکتر توی خانه حبسم.و از همه وحشتناکتر شنبه شب بود و بی خوابی و درد  وخیال.صبح ها دلم میخواهد به مامان زنگ بزنم.نمی شود.از هیچ چیز خبر ندارد وبه هیچ وجه دلم نمی آید نگرانش کنم.در نتیجه هر روز تا عصر صبر میکنم تا مبادا بویی ببرد.هر چند حس ششم همیشه فعالش به کار افتاده و گاهی سوال هایی کاملا مشکوک می پرسد.اینطوری روزهام میگذرند.تلفن،موزیک،وبگردی و بستنی  و کتاب...وهمراهی و ومهر بی حد مرد همیشه مهربانم و صد البته محبت ها و زحمات اما جون و پدر جون.باشد تا رهایی! -آن شب نوشتم: از لحظه های گری