خوب...دیشب خوب بود.تقریباًبه کارهایی که دوست داشتم رسیدم.خوندن کتاب همنام ولذت بردن از قلم آرامش بخش جومپا رو شروع کردم.با یه دوست حرف زدم و براش متأسف شدم؛واقعاً متاسف شدم-متأسف شدم چون حرفها و برنامه هاش مثل همیشه تکراری بود یعنی تکراری توی این 4 یا 5 سال اخیر-والبته کار بدی که کردم این بود که تأسفم رو به یه دوست دیگه ابراز کردم نه به خودش.زبان خوندم-دختر خوب-وبرنامه هامو چک کردم.
تو هم که اصلاًمعلوم نیست کجایی و کجا سیر میکنی!
تو هم که اصلاًمعلوم نیست کجایی و کجا سیر میکنی!