اینروزا اونقدر خسته ام که حتی زورم میاد حرف بزنم.کارام کند پیش میره (مخصوصا اینکه یه مدیر ...-بر شیطون لعنت-هم داشته باشی).ابله به جایی اینکه یه باری از رو دوشم برداره ازم میخوادمشکل نوت بوکش رو حل کنم!
نتونستم کادویی های عیدرو بخرم.ولی حداقل تونستم تصمیم بگیرم چی بخرم.اگه پنج شنبه بتونم میرم خرید.وگرنه موکول میکنم به هفته بعد.هفته بعد قطعاًسرم شلوغ تر از این میشه،رسیدگی به خونه بستن چمدونها...خریدها... ولی با لذت بیشتری کار میکنم چون هم عید نزدیک میشه هم امتحانمو میدم.
خواستم بجای ناهار مغز آفتاب گردون بخورم.همه اش پخش شد رو کی بورد!همین الان!از اونجایی که نه میخوام غذای اداره رو بخورم نه غذلی بیرون در نتیجه باید به خوردن یه عدد مولتی ویتامین جوشان بسنده کنم!
مهمترین کاری که باید این روزها باید انجام بدم برنامه ریزی برای سال هشتادو نه هست.88 تقریباًخوب پیش رفتم.اما برای سال 89 قطعاًکارهای بیشتری دارم. باید برای همه کارایی که تو سال 89 دوست داشتم انجام بدم اما فرصت نکردم وقتی بذارم و برنامه ریزی کنم.از همه مهمتر کنکور ارشدو بعد از اون زبان فرانسه ام رو باید درستش کنم!
از اینکه نمیتونم بلاهت بعضی از اطرافیانم رو درک کنم متأثر میشم!
وقتی حرفی برای گفتن ندارم حرف زدن از تو بهترین حرفیه که میتونم داشته باشم.
نتونستم کادویی های عیدرو بخرم.ولی حداقل تونستم تصمیم بگیرم چی بخرم.اگه پنج شنبه بتونم میرم خرید.وگرنه موکول میکنم به هفته بعد.هفته بعد قطعاًسرم شلوغ تر از این میشه،رسیدگی به خونه بستن چمدونها...خریدها... ولی با لذت بیشتری کار میکنم چون هم عید نزدیک میشه هم امتحانمو میدم.
خواستم بجای ناهار مغز آفتاب گردون بخورم.همه اش پخش شد رو کی بورد!همین الان!از اونجایی که نه میخوام غذای اداره رو بخورم نه غذلی بیرون در نتیجه باید به خوردن یه عدد مولتی ویتامین جوشان بسنده کنم!
مهمترین کاری که باید این روزها باید انجام بدم برنامه ریزی برای سال هشتادو نه هست.88 تقریباًخوب پیش رفتم.اما برای سال 89 قطعاًکارهای بیشتری دارم. باید برای همه کارایی که تو سال 89 دوست داشتم انجام بدم اما فرصت نکردم وقتی بذارم و برنامه ریزی کنم.از همه مهمتر کنکور ارشدو بعد از اون زبان فرانسه ام رو باید درستش کنم!
از اینکه نمیتونم بلاهت بعضی از اطرافیانم رو درک کنم متأثر میشم!
وقتی حرفی برای گفتن ندارم حرف زدن از تو بهترین حرفیه که میتونم داشته باشم.