اینستا گردی مفصلی در رختخواب نمودیم.با توجیه مطالعه و تفکر!بعد که خوب دچار تهوع شدم گوشی رو گذاشتم بالای سرم که صبح بیدارم کنه-اگه خواب نمونه طفلک-اومدم بخوابم که "تو" توی خواب ناز غلت معناداری زدی،اینکه چطور پی به معناش بردم هم از ویژگی های یک زن است!واونوقت یکهو به این نتیجه رسیدم که جدا حالم از اینستا بهم می خوره و باید برگردم به بلاگ دلبندم.اینجا سومین بلاگی بود که باز کردم و بعد که فیلتر شد رفتم بلاگفا!حالا هم یه دل میگه مبادا پای غریبه به اینجا باز شده باشه؟یه دل هم میگه همینجا بمونو بنویس!اینقدر از نامحرم جماعت خسته ام که دلم یه خلوت می خواد که فقط محارم بتوننن مجوز ورودش رو بگیرن!اینه که نمی دونم چقدر اینجا دوام خواهم آورد؟
واما
چرا باید بنویسم؟
نمی دونم.انگار به وراجی ابدی گرفتارم!
چه انتظاری دارم؟
بلاگ اسپات در فیلتر بماند!
چه آرزویی دارم؟
فیلتر شکن نامحرمان یاری نکند که قدم رنجه نمایند و به این صفحه خانه بیایند!
نظرات