گوش شیطون کر از گلو درد دیروز خبری نیست و سرفه هام به مراتب کمتر ازروزای گذشته است.دیشب 7 که به خونه رسیدم-البته ندویدو و ندویدم-. نون تافتون با ماست موسیر خوردم.بعدشم اونقدر خسته بودم که خوابیدم تا ساعت 4 صبح ...و ساعت 4 بعداز یه خواب عجیب بیدار شدم.خوابم در مورد دو تا موضوعی بود که هیچ بهشون فکر نمیکردم.یکی از موضوعاش مربوط بود به همسر یکی از دوستان قدیمی مرحوم باباومامان.جالبه که من این خانمو یه بار بیشتر ندیدم و حتی چهره اش رو بخاطر ندارم!
امتحان زبانم جلوتر از تاریخی هست که من تصور میکردم،باید با استادم صحبت کنم که اگه بشه امتحان موکول بشه به تاریخ واقعیش، و الا معلوم نیست بتونم برم سر جلسه.چه رسد به خوندن.
اتفاق جالبی افتاد.فرم هایی که من دو روز -آخر هفته- تنظیم کردم بر اساس فرم های سال گذشته بوده و آقایان به خودشون زحمت ندادن اطلاع بدندکه فرمها تغییر کردن!جالبه اونی هم که ادعا میکرد به نرم افزار تسلط داره موقع تغییر فرمها توش موند!
امتحان زبانم جلوتر از تاریخی هست که من تصور میکردم،باید با استادم صحبت کنم که اگه بشه امتحان موکول بشه به تاریخ واقعیش، و الا معلوم نیست بتونم برم سر جلسه.چه رسد به خوندن.
آوایت تهیج حیاتست در یأسگاه رنجستان...امیدوارم نتایج آزمایش شخص مورد نظر خوب باشه.
اتفاق جالبی افتاد.فرم هایی که من دو روز -آخر هفته- تنظیم کردم بر اساس فرم های سال گذشته بوده و آقایان به خودشون زحمت ندادن اطلاع بدندکه فرمها تغییر کردن!جالبه اونی هم که ادعا میکرد به نرم افزار تسلط داره موقع تغییر فرمها توش موند!