ديشب حرف نزديم خودمونو ميگم.خوب بعضي وقتها فکر کردن به آدم اجازه حرف زدن نميده.ما هم ديشب فکر ميکرديم.نميتونستيم با هم فکر کنيم.در نتيجه اول من فکر کردم.بعدشم که نوبت رسيد به خودم خوابيدم.
اينروزا نميتونم بکشم-روي کاغذ با مداد-چون اينروزا شعر نميخونم.وقتي شعر نخونم نميتونم نقاشي بکشم.وقتي چيزي گوش نکنم نميتونم هم.نه این که عاشق نباشم.
ذهنم يه جايي ميره که دير برميگرده.بخاطر همين نميتونم ليست کاراي این هفته و فوق برنامه اين هفته رو بروز کنم.
امروز صبح مثل يه قورباغه از خواب بيدار شدم.بخاطر همین بجای سلام کردن به صبح گفتم قور!
با هم حرف زدیم و یه مسئله کوچیک که داشت بزرگ میشد رو کوچیکتر کردیم.درست مثل مورد عجیب بنجامین باتن-با تو دیگه-
رفتم سر کلاس زبان.بخاطر جلساتی که غیبت داشتم توضیح دادم.گفتم دوشنبه sadبودم.چهارشنبه هم مجبور شدم اداره بمونم."ب" گفت اگه میومدی happy میشدی!راست میگه.کلاسش آدمو HAPPY میکنه!واقعاً جدی میگم.
امروز فهمیدم.من نمیتونم در مورد تفاوتهای زیبایی یه روس و یه فرانسوی توضیح بدم.
همچنان بوي شير ميدهم
احتمالاًتا عصر قور قور کنم.چون احساس میکنم یه دینی نسبت به صبح قورباغه دارم.
اينروزا نميتونم بکشم-روي کاغذ با مداد-چون اينروزا شعر نميخونم.وقتي شعر نخونم نميتونم نقاشي بکشم.وقتي چيزي گوش نکنم نميتونم هم.نه این که عاشق نباشم.
ذهنم يه جايي ميره که دير برميگرده.بخاطر همين نميتونم ليست کاراي این هفته و فوق برنامه اين هفته رو بروز کنم.
امروز صبح مثل يه قورباغه از خواب بيدار شدم.بخاطر همین بجای سلام کردن به صبح گفتم قور!
با هم حرف زدیم و یه مسئله کوچیک که داشت بزرگ میشد رو کوچیکتر کردیم.درست مثل مورد عجیب بنجامین باتن-با تو دیگه-
رفتم سر کلاس زبان.بخاطر جلساتی که غیبت داشتم توضیح دادم.گفتم دوشنبه sadبودم.چهارشنبه هم مجبور شدم اداره بمونم."ب" گفت اگه میومدی happy میشدی!راست میگه.کلاسش آدمو HAPPY میکنه!واقعاً جدی میگم.
امروز فهمیدم.من نمیتونم در مورد تفاوتهای زیبایی یه روس و یه فرانسوی توضیح بدم.
همچنان بوي شير ميدهم
احتمالاًتا عصر قور قور کنم.چون احساس میکنم یه دینی نسبت به صبح قورباغه دارم.